مى خواستم بنویسم»بیچاره مردم ،نوشتم «بیچاره خودم»
خلاصه : یاداشت دکتر استاد تقی زاده عضو هیات علمی دپارتمان سلامت در بلایا دانشگاه علوم پزشکی تهران در روزنامه شرق چهارشنبه 25 بهمن ماه
چند روز پیش در یکی از ســازمان های امدادی جلســه ای داشــتیم با فردی به نام دکتر م.م. این فرد ادعا می کرد که داروها و روش های بدیعی بــرای نجات جان مصدومان وجود دارد که بســیاری از آن آگاه نیســتند و از ما می خواســت کــه این روش ها را در نظام مدیریــت حوادث و امداد ونجات کشــور نهادینه کنیم. پس از بحث و مذاکره متوجه شدم که نام برده کوچک ترین اطلاعاتی از پزشــکی و درمان نــدارد و فقط دوره های یکی از انواع طب مکمل را در یکی از انجمن ها گذرانده اســت. جالب تر آنکه این فــرد در یکی از بهترین نقاط شــهر مطب دارد و بابــت هر ویزیت به گفته خودش ۸۰هزار تومان از خلق االله دریافت می کند.
بعد از اتمام فرمایش های ایشــان، به وی عرض کردم که احتمالا شما حوزه پزشــکی را نمی شناسید. بعد از جلسه هم با سازمان نظام پزشکی و وزارت بهداشــت تماس گرفتم و موضوع را با جزئیات و مشخصات کامل گزارش کــردم و آنها هم قول پیگیــری دادند که البته امیــدوارم پیگیری کنند.
بعدازظهر همان روز از رســانه های رسمی شنیدم که رئیس یکی از سازمان های امدادی در یک کشــور اروپایی در دیدار با همتای ایرانی خود درخصــوص خدمات امــداد و نجات اظهارنظر و ارائه ایــن خدمات را در حد یک رکــورد جهانی عنوان کرده اســت. موضوع برایــم جالب بود. با کمی گشت وگذار در دنیای مجازی متوجه شدم که ایشان رئیس یک بنیاد خیریه هستند که برای بررسی زمینه های همکاری درخصوص نجات جان انسان ها به ایران سفر کرده اند.
اســتفاده از عنوان دروغین دکتر و ادعای یــک فرد برای حفظ و نجات جان انسان ها از یک طرف و از طرف دیگر ادعای دروغین برخی رسانه های رســمی درخصوص اظهارات رئیس یک بنیاد خیریه به عنوان مقام رسمی یک کشور، آن هم در یک روز، مسئله ای نبود که بتوانم به راحتی از کنار آن بگذرم. ابتدا از این مســئله خیلی ناراحت شدم و به این فکر کردم که چرا ما به این روز افتاده ایم. پس از مدتی تفکر و ناراحتی به این نتیجه رســیدم
که متهم اصلی این اتفاق شخص خودم هستم. وقتی که من به عنوان یک شــهروند، آگاهانه و گاهی اوقات به منظور چاپلوســی با عناوین ساختگی کــه خودم هم به آنها باور ندارم، دیگــران را خطاب می کنم و همچنین از ینکه من را دکتر، مهندس، پروفســور و... خطاب می کنند، نه تنها شرمنده نمی شــوم، بلکه لذت هم می برم، چه انتظاری می توانم از دیگران داشته باشــم. به یاد آیه یازدهم سوره شــریفه رعد افتادم که می فرماید: خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد، مگر اینکه آنها خودشان سرنوشت خود را تغییر دهند یا در آیه ۲۲ســوره ابراهیم از قول شیطان می فرماید: و من را ســرزنش نکنید، بلکه خود را سرزنش کنید. این است وضعیت من. پس« بیچاره خودم»
ارسال به دوستان