دانشکده بهداشت | استاد دکتر طلعت مختاری آزاد

جمعه 14 آذر 1404
EN
لوگو

دانشکده بهداشت

دانشگاه علوم پزشکی تهران

متن مورد نظر خود را جستجو کنید

 

بانوی انفلوانزای ایران

 

  • مسیر زندگی و تحصیلات

استاد دکتر طلعت مختاری آزاد در سال 1329 در شهر تهران متولد شده و پس از طی دوران ابتدایی و دبیرستان آماده ورود به دانشگاه شدند. چگونگی ورود شان به دانشگاه را از زبان خود استاد بشنویم: «در زمان بنده فرآیند برگزاری کنکور به گونه ای بود که هر دانشگاه کنکورهای جداگانه‌ای را مختص به خود برگزار می‌کرد. از آنجایی که بنده خواستار تحصیل در شهر تهران بودم، در آزمون کنکور گروه پزشکی دانشگاه تهران شرکت کردم. در آن زمان روال بر این بود که گروه پزشکی دانشگاه تهران مجموعاً ۲۰۰ نفر دانشجو را جهت تحصیل در رشته‌های پزشکی، دندان‌پزشکی، داروسازی و دامپزشکی پذیرش می نمود. بنده در سال ۱۳۴۸ وارد رشته دامپزشکی دانشگاه تهران شدم و پس از گذارندن دوره شش ساله دامپزشکی در سال ۱۳۵۴ از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شدم». ایشان بیان می دارند پیش از انقلاب روال بر این بود که خانم ها نیز همچون آقایان پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه ملزم به گذراندن دوران خدمت سربازی بودند و ایشان نیز از این امر مستثنی نبودند و از این رو پس از فارغ التحصیلی در سال 1354 راهی خدمت سربازی شدند. در دوره نظام وظیفه بود که پس از گذراندن دوره دو ماه آموزش نظامی در پادگان عباس‌آباد، راهی آزمایشگاه شده تا مابقی دوره خدمت خود را تحت عنوان رزیدنت آزمایشگاه سپری نمایند. از همین طریق بود که ایشان با کار در آزمایشگاه آشنا شدند. استاد دکتر طلعت مختاری آزاد بیان می کنند پس از پایان دوره خدمت سربازی، برای نخستین بار با دانشکده بهداشت دانشگاه تهران آشنا شده و در این دانشکده مشغول به کار شدند. ایشان می‌افزاید زمانیکه وارد دانشکده بهداشت دانشگاه تهران شدم، یک پروژه تحقیقاتی در زمینه انفلوانزا در جریان بود و بنده هم برای فعالیت در این پروژه تحقیقاتی به دانشکده بهداشت آمده بودم. ایشان بیان میدارند در آن زمان قبل از ورودم به دانشکده بهداشت دانشگاه تهران، قصدی برای ادامه تحصیل نداشتم، امّا زمانی که وارد دانشکده بهداشت شدم، با خودم اندیشیدم چنانچه تصمیمی مبنی بر ماندن در دانشگاه تهران داشته باشم نیازمند کسب مدرک دانشگاهی و ادامه تحصیل می باشم. از این رو تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم. در آن زمان دانشکده بهداشت دانشگاه تهران به عنوان یک دانشکده تحصیلات تکمیلی شناخته می شد که در حال آموزش دانشجویان در مقاطع فوق‌لیسانس و دکترا بود. بر این اساس بنده در این دانشکده وارد رشته ی Master of Public Health (MPH) شده و توانستم این دوره را با موفقیت به پایان برسانم. استاد دکتر طلعت مختاری آزاد عنوان می کنند در آن زمان گروه‌های علمی مختلفی در دانشکده بهداشت دانشگاه تهران فعال بودند که دانشجویانی را جهت گذراندن مقطع رزیدنتی پذیرش می کردند، از اینرو با توجه به اینکه اساتید بسیار گرانقدر و با دانشی در بخش ویروس‌شناسی حضور داشتند بنده به عنوان اولین رزیدنت بخش ویروس شناسی پذیرفته شدم و پایان نامه خود را در ارتباط با اثر بخشی واکسن فلج اطفال خوراکی (Oral Poliovirus Vaccine) در روستاهایی درجنوب ایران که برای اولین بار کودکان آن OPV را دریافت می نمودند (بررسی جواب ایمنی کودکان‭ ۰-۶ ‬ساله مناطق روستائی استان بوشهر به واکسن خوراکی فلج اطفال)، تحت راهنمایی استاد گرانقدر دکتر رخشنده ناطق به پایان رساندم و به عنوان اولین فارغ‌التحصیل رشته ویروس‌شناسی که در ایران تحصیل نموده در سال ۱۳۶۱ از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شدم.

 

  • آغاز معلمی

استاد دکتر طلعت مختاری آزاد بیان می دارند در فاصله بین سال های ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۴ به عنوان کارشناس در دانشگاه علوم پزشکی ایران تدریس ویروس شناسی را برای دانشجویان رشته پزشکی و سایر رشته های وابسته بر عهده داشتم و سرانجام در فروردین ماه ۱۳۶۴ به عنوان استادیار بخش ویروس‌شناسی و عضو هیئت علمی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران آغاز به کار نمودم.

 

  • تاسیس مرکز ملی تشخیص انفلوانزا ایران

بیماری انفلوانزا احتمالاً به عنوان مهمترین بیماری مشترک بین انسان و حیوان بر شمرده می شود و نه تنها از منظر پزشکی اهمیت داشته بلکه از نظر اقتصادی نیز حائز اهمیت می باشد و می تواند موجب تحمیل بار اقتصادی فراوانی گردد. از همین رو سازمان بهداشت جهانی (World Health Organization) بدنبال پاندمی های ویرانگر انفلوانزا در جهان، در سال 1957 میلادی مصمم گردید که شبکه ای از آزمایشگاه ها را در سرتاسر جهان پایه ریزی نماید. این آزمایشگاه ها وظیفه پایش ویروس انفلوانزا در سرتاسر جهان را بر عهده گرفته تا در صورت پیدایش ویروس جدید و یا بروز اپیدمی های احتمالی سریعاً ویروس را شناسایی نموده و به یکی از مراکز همکار اصلی (Collaborative center) ارسال نمایند تا در فرمول واکسن انفلوانزا سال آینده مورد استفاده قرار گیرد. در سال 1355 هجری شمسی آزمایشگاه انفلوانزا دانشکده بهداشت دانشگاه تهران بعنوان آزمایشگاه ملی تشخیص انفلوانزا ایران از سوی WHO مورد تایید قرار گرفت و به عنوان دومین آزمایشگاه ملی تشخیص انفلوانزا در دفتر منطقه ای مدیترانه شرقی سازمان بهداشت جهانی (WHO Regional Office for the Eastern Mediterranean) شناخته شد و این امر مرهون تلاش های استاد بزرگوار سرکار خانم دکتر منیژه خاکپور بوده که به واسطه ی روابط اجتماعی و بین المللی خوبی که از آن برخوردار بودند در این راه پیشقدم شدند و در واقع نخستین رئیس آزمایشگاه ملی تشخیص انفلوانزا ایران استاد گرانقدر سرکار خانم دکتر منیژه خاکپور بودند.

استاد دکتر طلعت مختاری آزاد می افزایند یکسال پس از شروع تحصیل بنده در دانشکده بهداشت دانشگاه تهران استاد اصلی اینجانب سرکار خانم دکتر منیژه خاکپور از ایران مهاجرت نمودند. خوشبختانه استاد بزرگوار سرکار خانم دکتر رخشنده ناطق استاد دیگر بخش ویروس شناسی که همه بر ایران دوستی ایشان متفق القول هستند در ایران ماندگار شدند و بنده تحت نظر ایشان در آزمایشگاه ملی تشخیص انفلوانزا ایران به کار خود ادامه داده و همزمان بر روی پروژه ها و پایان نامه خود مشغول به کار شدم. متاسفانه در آن زمان افرادی خاص با تصور اینکه انفلوانزا بیماری کم اهمیتی است سعی در بستن این آزمایشگاه ملی داشتند امّا با مقاومت استاد بزرگوار سرکار خانم دکتر رخشنده ناطق مواجه شدند و با کوشش فراوان ایشان این آزمایشگاه دایر مانده و بنده دو سال بعد از فارغ التحصیلی یعنی از سال 1366مسئولیت آزمایشگاه ملی تشخیص انفلوانزا را بر عهده گرفتم.

در آن زمان روشهای تشخیص مولکولی همچون امروز وجود نداشته و تنها راه شناسایی ویروس انفلوانزا جدا کردن ویروس از تخم مرغ جنین دار و یا کشت سلول بود. امروزه میدانیم که به دلایل علمی و عملی شانس جدا کردن ویروس انفلوانزا بسیار پایین تر از شناسایی آن توسط روشهای مولکولی می باشد و از اینرو که یکی از شرایط مورد تایید ماندن آزمایشگاه ملی تشخیص انفلوانزا از سوی WHO ارسال ویروسهای انفلوانزا جدا شده به یکی از مراکز Collaborative بود و چنانچه طی سه سال متوالی آزمایشگاه به وظیفه خود در این زمینه عمل نمی نمود از لیست آزمایشگاه های مورد تایید WHO خارج می شد. این مسئله کار را برای بنده و سایر همکارانم بیش از پیش مشکل نموده بود. چون در آن زمان معمول نبود از بیماران مشکوک به بیماری انفلوانزا نمونه ای به این مرکز ارسال شود بنابراین هر ساله به همت یکی از بهترین همکاران بخش ما یعنی بانوی بزرگوار سرکار خانم زهرا سعادتمند با مراجعه به درمانگاههای شلوغ در سطح شهر تهران مستقیماً از افراد مشکوک به بیماری انفلوانزا نمونه تهیه شده و پس از انتقال به آزمایشگاه ملی تشخیص انفلوانزا اقدام به جداکردن ویروس، تعیین تیپ و ارسال آن به خارج کشور می شد. طبیعتاً در این راه مشکلات فراوان و گوناگونی بر سر راه بنده و همکاران پر تلاشم بود از جمله اینکه گاهی مرغداری ها به دلایل مختلف تعطیل شده و یا حاضر به فروش تخم مرغ جنین دار به ما نمی شدند یا مثلاً بدلیل تغییر شرایط آب و هوایی و دلایل اپیدمیولوژیکی ویروس، چرخش ویروس کاهش پیدا کرده و توانایی جداسازی ویروس به شدت کاهش می یافت امّا هنگامی که با پشت سر گذاشتن تمامی این سختی ها موفق به جداسازی ویروس انفلوانزا و ارسال آن به مراکز WHO می شدیم بار سنگین این مسئولیت از دوش ما برداشته می شد و فضایی پر از شادی و غرور سرتاسر آزمایشگاه کوچک ما را در بر میگرفت. برای مثال به یاد دارم در یکسال، هم به دلیل شرایط آب و هوایی و همچنین به دلیل ویژگی خاص سوش ویروس آن سال نمی توانستیم نمونه مناسب برای جدا کردن ویروس را فراهم آوریم، از اینرو بنده از سایر همکاران بزرگوارم که در شهرهای دیگر ایران مشغول خدمت بودند درخواست نمودم چنانچه نمونه ی مناسبی یافت شد آنرا برای ما در آزمایشگاه ملی تشخیص انفلوانزا ارسال نمایند و بنده نیز با هدیه نقدی از آنها تشکر نمایم. البته بنده این ایده را از دوران مربوط به کنترل و ریشه کنی آبله که جهت افزایش موارد شناسایی جایزه نقدی تایین کرده بودند، یاد گرفته بودم. به یاد دارم یکی یا دو سال بعد از این اتفاق در یک کارگاه آموزشی که توسط WHO در لندن برای مسئولین آزمایشگاه های ملی کشورهای حوزه مدیترانه شرقی ترتیب داده شده بود و در آنجا همه مدیران منطقه شرکت داشتند پرسیده شد که درکشورتان شما چگونه نمونه انفلوانزا را تهیه می کنید؟ و بنده این اقدام خود را توضیح دادم و در ضمن بیان داشتم که بنده در شرایط خاص از همکاران خود تشکر نقدی نیز به عمل می آورم، سپس از بنده پرسیده شد این پول از سوی چه سازمانی تامین می گردد؟ و بنده هم پاسخ دادم این پول را از درآمد شخصی خود پرداخت می کنم که این امر بسیار موجب تعجب حاضرین شد. همان شب اعضا اصلی کمیته در حال برگزاری جلسه ای بودند که فردای آنروز بنده فراخوانده شده و بیان داشتند ما قصد داشتیم در این گردهمایی به یکی از آزمایشگاه های حاضر جایزه ای را تخصیص دهیم و به پاس تلاش های بی وقفه و بدون چشم داشت شما، آزمایشگاه ملی تشخیص انفلوانزا ایران را انتخاب نمودیم و در آن زمان چنانچه اشتباه نکرده باشم حدود ده هزار دلار به دفتر WHO در ایران پول ارسال نموده تا با استفاده از این بودجه بتوانیم جهت آزمایشگاه ملی تشخیص انفلوانزا مواد و وسایل مورد نیاز را خریداری نماییم. بنده هیچگاه شادی آن لحظه را فراموش نمی کنم زیرا دریافتم که کوچک ترین اقدام را قدر می نهند و بنده که مدتها قصد داشتم یک دستگاهPCR برای آزمایشگاه ملی تشخیص انفلوانزا خریداری نمایم توانستم با استفاده از این بودجه این دستگاه را خریداری نمایم و در ادامه تکنیک مولکولی در بخش راه اندازی شد.

به یاد دارم متاسفانه در بین سال های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۵ میلادی موارد بسیاری از انفلوانزای پرندگان H5N1 در انسان از نقاط مختلف جهان گزارش شده و با توجه به وقوع مرگ و میر موجب ایجاد وحشت شده بود. طبیعیست این مسئله موجب ایجاد نگرانی در ایران نیز شده بود و هرگز فراموش نمی کنم که یک روز جناب آقای دکتر گویا (رئیس وقت مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی) با بنده تماس گرفته و پرسیدند آیا شما مرکزی را در ایران سراغ دارید که ویروس انفلوانزا را تشخیص دهد؟ و بنده بی درنگ پاسخ دادم بله، ایشان در ادامه پرسیدند این مرکز کجاست؟ و بنده مجدداً با افتخار پاسخ دادم آزمایشگاه ملی تشخیص انفلوانزا ایران در دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایشان همچنین از بنده پرسیدند آیا امکان تعیین تیپ هم برای شما وجود دارد؟ و بنده پاسخ دادم بله و آن زمان این حس در بنده ایجاد شده که این توانایی ما باعث کمی تعجب در ایشان شد. سال ها بعد به واسطه جلسات متعددی که در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی داشتیم به یاد دارم در جلسه ای که در معاونت بهداشتی برگزار می شد جناب آقای دکتر موید علویان (معاون بهداشت وقت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی) از بنده تشکر نموده و بنده در پاسخ بیان داشتم که بنده کار مهمی انجام نداده ام و همواره همه تلاش بنده این بوده که آزمایشگاه ملی تشخیص انفلوانزا را فعال نگه دارم، بیان داشتم بستن یک مرکز یک دقیقه زمان لازم دارد ولی سرپا نگه داشتن آن بدون پشتیبانی، نیازمند همت، عِرق و از خودگذشتگی می باشد و در این مدت بنده سعی کردم آنرا حفظ کنم. پس از اپیدمی انفلوانزای پرندگان قرار بر این شد که آزمایشگاه ملی تشخیص انفلوانزا توسعه یافته و بودجه خاصی در اختیار آن قرار گیرد. معمولاً در چنین زمان هایی مراکز و موسسه های تحقیقاتی مدعی فعال بودن شده تا بتوانند بودجه مورد نظر را جذب موسسه خود نمایند. در آن زمان جناب آقای دکتر باقر لاریجانی (رئیس وقت دانشگاه علوم پزشکی تهران) از بنده مستندات آزمایشگاه ملی تشخیص انفلوانزا را خواستار شدند و متاسفانه در آن زمان مستندات رسمی و اداری وجود نداشت بجز نامه ای از مرکز مدیریت بیماریها (Center for Disease Control and Prevention) که این آزمایشگاه ملی تشخیص انفلوانزا را در سال 1346 مورد تایید قرار داده بود و گزارش اپیدمیولوژیک هفتگی (Weekly Epidemiological Record) و گزارشات سالیانه WHO که فعالیت های ایران در آن نوشته میشد نیز وجود داشت امّا بدون اینکه نامی از دانشکده بهداشت یا دانشگاه علوم پزشکی تهران به میان آورده شود زیرا تمامی این گزارش ها تحت نام ایران منتشر می شد. خوشبختانه لیستی از مراکز مورد تایید انفلوانزا در سایت WHO وجود داشت که در آن نام دانشکده بهداشت و دانشگاه علوم پزشکی تهران همراه با شماره تلفن و نام بنده به عنوان مسئول آزمایشگاه ملی تشخیص انفلوانزا در آن درج شده بود. این مستندات که مربوط به بازه زمانی نزدیک به 25 سال بود دراختیار رئیس وقت دانشگاه قرار گرفت که خوشبختانه حقانیت این مرکز اثبات شده و این بودجه در اختیار دانشکده بهداشت قرار گرفت. با حمایت های دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده بهداشت و مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی یک آزمایشگاه مستقل سطح ایمنی زیستی ۲ و با تجهیزات کامل در دانشکده بهداشت و بخش ویروس شناسی تاسیس گردید که در زمان خود یکی از بهترین آزمایشگاههای منطقه مدیترانه شرقی بود و معمولاً در نشست های منطقه مکرراً ایران را مثال زده که توانسته چنین آزمایشگاه مجهزی را راه اندازی نموده و از اینرو سایر کشورهای منطقه نیز باید سعی نمایند آزمایشگاهی فعال و شبیه ایران را داشته باشند.

 

  • تاسیس آزمایشگاه ملی تشخیص سرخک

در سالهای ابتدایی پس از انقلاب طغیان و اپیدمی های بیماری سرخک به وفور مشاهده می شد. در آن زمان موارد ابتلا کودکان زیر 9 ماه به بیماری سرخک بسیار مشاهده می شد از اینرو پایان نامهMPH خود را در ارتباط با اثر بخشی واکسن سرخک در کودکان 6 ماهه انتخاب نمودم (ارزشیابی واکسیناسیون سرخک در کودکان‭ ۶ ‬ماهه) که در صورت موثر بودن، می توانست منجر به تغییر در برنامه کشوری واکسیناسیون گردد. نحوه نمونه گیری از کودکان به روش نمونه گیری خانه به خانه در روستاها صورت می پذیرفت که این امر بسیار سخت و طاقت فرسا بوده و انجام آزمایشات قسمت ساده این تحقیق محسوب می گردید. نتیجه گیری نهایی این پایان نامه منجر به تغییر سن واکسیناسیون کشوری سرخک از 9 ماه به 6 ماه گردید و به دلیل همین تجربه ای که در ارتباط با سرخک کسب کرده بودم با آزمایشگاه سرخک هم همکاری می نمودم. از قضا در فاصله کوتاهی پس از اتمام این پایان نامه سرکار خانم دکتر سیمین سعیدی که استاد و مسئول آزمایشگاه ملی تشخیص سرخک و سرخجه بودند بازنشسته شده و در نتیجه مسئولیت آزمایشگاه ملی تشخیص سرخک و سرخجه نیز بر عهده بنده قرار داده شد.

در آن زمان هنوز کیت تشخیص ویروس سرخک و ویروس سرخجه بر اساس روش ELISA موجود نبود و روش رایج جهت تشخیص سرخک و سرخجه استفاده از روش ممانعت از هماگلوتیناسیون (Hemagglutination Inhibition) بود. برای انجام این تست ها نیاز به خون کبوتر برای سرخجه و خون میمون برای سرخک بود. شرایط نگهداری کبوتر جهت این امر در حیوانخانه دانشکده بهداشت فراهم بود. امّا جهت انجام تست HI برای ویروس سرخک نیاز به خون گونه خاصی از میمون ها به نام هایRhesus و Vervetبود. تا پیش از انقلاب، هفته ای یکبار از آفریقا از طریق هوایی خون میمون به مرکز سرخک ارسال می گردید امّا پس از وقوع انقلاب این امر متوقف شد. لذا برای تهیه خون میمون از موسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی که معمولاً میمون Rhesus را برای مطالعات واکسن فلج اطفال خوراکی نگهداری می نمودند کمک گرفته می شد. متاسفانه پس از مدتی آقای دکتر اهورایی از اساتید بنام موسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی که نهایت محبت را به بنده و دانشکده بهداشت داشتند ارسال نمونه خون را قطع نمودند و علیرغم اصرار بنده مرتباً بیان میداشتند که دیگر امکان همکاری وجود ندارد و بنده واقعاً دلیل این مسئله را نمی دانستم و تصورم بر این بود که نمی خواهند همکاری نمایند ولی بهر حال با اصرار بنده بالاخره فرمودند میمون هایی که از افریقا برای مرکز آنها ارسال شده، متاسفانه آلوده به رتروویروس بوده و ایشان به دلیل اینکه خون آلوده مشکلی برای کارشناسان آزمایشگاه ایجاد ننماید مانع از خون گیری و انتقال آن شده بودند. از اینرو تنها چاره را در این دیدم که به شخصه میمونی تهیه نمایم امّا متاسفانه در آن زمان میمون ها را از باغ وحش ها و پارک ها جمع آوری کرده بودند ولی بنده مرتباً به پارک های مختلف مراجعه می نمودم و درنهایت توانستم یک میمون Rhesus را یافته که به دلیل آن که از ناحیه یک چشم نابینا بوده و منظر خوشایندی نداشت و آن را در محلی دور از چشم بازدید کنندگان نگهداری می نمودند را به مبلغ 50000 تومان با هزینه شخصی خریداری کنم که در آن زمان مبلغ کمی نبود. مسئله بعدی مکان و چگونگی نگهداری این میمون بود. متاسفانه در حیوان خانه دانشکده بهداشت فضایی وجود نداشت که بتوان این میمون را در آن نگهداری کرد. تنها فکری که در آن زمان به ذهنم رسید آن بود که با گروه فارماکولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران صحبت نمایم. خوشبختانه آقای دکتر زرین دست استاد محترم آن گروه قبول کردند که به مدت یک ماه این میمون را در مرکز خودشان نگهداری کنند و فرمودند چنانچه میمون تنها بماند دچار افسردگی خواهد شد و پس از یک ماه باید فکر دیگری برای نگهداری میمون داشته باشید. به ناچار تصمیم گرفتیم به باغ وحشی که در نزدیکی تهران بود، به نام باغ وحش ارم مراجعه نمایم و با مدیر باغ وحش جلسه بگذارم و اهمیت موضوع را از نظر کمک به تشخیص بیماران خاصی مانند انسفالیت تحت حاد اسکلروزان (Subacute sclerosing panencephalitis) و سرخک به ایشان شرح دهم و ایشان را قانع نمایم که میمون را پیش خود نگهدارند و در واقع شرح دهم که این امر کمکی به بیماران و سیستم بهداشتی کشور است. خوشبختانه ایشان مشروط پذیرفتند و قرار بر این شد که غذای میمون و حقوق کارگری که مسئول نگهداری از میمون بود را خودمان تامین نماییم و ما نیز چون چاره ای جز این نداشتیم این شرط را هم پذیرفتیم. معضل دیگر خون گیری از حیوان بود که خوشبختانه هفته ای یکبار کارشناسی از موسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی به تهران آمده و از میمون خونگیری می کردند. در آن زمان هنوز برنامه کنترل و حذف بیماری سرخک مطرح نبود و اصولاً تشخیص آزمایشگاهی سرخک مطرح نبود و آزمایش های سرخک مربوط به مطالعات تحقیقاتی سرولوژیک سرخک و تشخیص موارد SSPE بود.

معمولاً کودکانی که در سنین پایین بخصوص زیر دو سال مبتلا به بیماری سرخک می شوند ممکن است سالها بعد به یک نوع از انسفالیت به نام SSPE مبتلا شوند که در نهایت ظرف مدت کوتاهی فوت می نمایند. این بیماری معمولا در جنس مذکر بیشتر دیده می شود و آخرین مورد هم مربوط به پسر هفت ساله ای بود که بنده شخصاً شاهد آن بوده و هیچوقت این کودک را از ذهن خود فراموش نخواهم کرد. خوشبختانه بعد از واکسیناسیون همگانی سرخک و سرخجه در سال 1383 هیچ مورد بیمار مشکوک به SSPEتا سال 1401 به این مرکز مراجعه نکرده است.

خوشبختانه پس از مدتی تکنیک های جدید تشخیص سرخک از جمله الایزا به بازار آمد که منجر به عدم وابستگی به خون میمون شد. لذا آزمایشات آسان تر شده امّا وابستگی بیشتر شد. بعد از آنکه سازمان بهداشت جهانی تصمیم به اجرای برنامه های کنترل و حذف بیماری سرخک و سرخجه گرفت طبیعتاً ایران هم زیر پوشش این برنامه قرار گرفت و تصمیم بر آن شد که از تمام موارد مشکوک به سرخک و سرخجه نمونه گیری شده و آزمایش های تاییدی سرخک و سرخجه بر روی سرم بیماران انجام شود. به یاد دارم معمولا پنجاه درصد نمونه ها سرخک بودند و سرخک در تمام گروه های سنی دیده می شد و اپیدمیهایی در گوشه و کنار کشور بخصوص در اواخر زمستان و اوایل بهار دیده می شد، ولی خوشبختانه در سال ۲۰۰۳ ایران برنامه ای در ارتباط با واکسیناسیون همگانی در گروه سنی بین 5 تا 25 سال را با موفقیت به انجام رسانید و به دنبال آن کاهش شدیدی در موارد ابتلا به سرخک و سرخجه مشاهده گردید و بالاخره آزمایشگاه تشخیص سرخک و سرخجه بخش ویروس شناسی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال ۱۳۸۵ به عنوان آزمایشگاه ملی تشخیص سرخک و سرخجه، ابتدا از سوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و سپس از سوی سازمان بهداشت جهانی مورد تایید قرار گرفت. طبیعتاً وقتی برنامه حذف و ریشه کنی یک بیماری مطرح باشد نقش آزمایشگاه پر رنگ تر و حساسیت نیز بیشتر خواهد شد زیرا باید هر بیماری که دچار تب و بثورات می شود هم از نظر آزمایشگاهی و هم از نظر اپیدمیولوژیکی مورد بررسی دقیق قرار گیرد. از جمله وظایف آزمایشگاههای ملی تشخیص سرخک و سرخجه علاوه بر آزمایشات سرولوژیک، جدا کردن ویروسها و تعیین ژنوتایپ های در گردش کشور است. شایان ذکر است که ایران تنها کشور منطقه مدیترانه شرقی بود که ژنوتایپ در گردش ویروس سرخک بومی خود را پیش از برنامه واکسیناسیون همگانی و در آزمایشگاه ملی تشخیص سرخک شناسایی کرده بود که بتواند بر آن اساس موارد بومی ابتلا به سرخک را از موارد وارداتی ابتلا به سرخک تفکیک نماید. ژنوتایپ سرخک پیش و پس از واکسیناسیون همگانی سرخک از نوع D4 بود و بعد از مدتی در سال ۲۰۱۲ ژنوتایپ B3 وارد کشور شد و تا سال ۲۰۱۴ هر دو ژنوتایپ D4 و B3 در ایران مشاهده می شد ولی از سال ۲۰۱۵ ژنوتایپ B3 به طور کامل جایگزین آن شد. جالب ترین مورد، شناسایی ژنوتایپ H1 درسال ۲۰۰۹ بود که از افرادی که معمولاً در جاده تهران-چالوس شغلهای فصلی داشتند جدا شد. پس از تحقیقات اپیدمیولوژیک مشخص شد که این ژنوتایپ در اثر تماس افراد ایرانی با کارگران چینی که در ساختن جاده تهران-شمال همکاری می کردند به تعدادی از ایرانیان منتقل شده است. نکته جالب این است که ما در آزمایشگاه درحال تایید نهایی این ژنوتایپ در ایران بودیم که از دفتر ژنو WHO با بنده تماس گرفته و از بنده پرسیده شد آیا شما ژنوتایپ H1 را در کشورتان ردیابی نموده اید؟ بنده بسیار شگفت زده شده بودم و بیان داشتم بله ولی بنده آن را به WHO به علت تایید نهایی هنوز گزارش نکرده ام و آنها در ادامه بیان داشتند که فردی در استرالیا به بیماری سرخک مبتلا شده است و این فرد پیش از آن سفری به ایران داشته و ژنوتایپ تشخیص داده شده برای این بیمار H1 می باشد و این مسئله به ما نشان داد که پایش مداوم بیماری و مطالعات مولکولار اپیدمیولوژیک اهمیت ویژه ای در کنترل و ریشه کنی بیماریها دارد و چنانچه پشتیبانی لازم، کافی و همه جانبه از آزمایشگاههای ملی چه از نظر تجهیزات، نیروی متخصص و بودجه صورت نگیرد کنترل و ریشه کنی این بیماریها با مشکل روبرو خواهد شد. خوشبختانه ژنوتیپ H1 در جهان ریشه کن شده است و در ایران در حال حاضر ژنو تیپ های D8 و B3 شایع می باشد.

 

  • تشخیص اولین مورد کرونا در ایران

در ۲۸ ام بهمن ماه سال ۱۳۹۸ تست اولیه نمونه‌های ارسالی از شهر قم مربوط به بیماران مشکوک مبتلا به SARS-CoV-2 و بیماری COVID-19 در آزمایشگاه ملی تشخیص انفلوانزا ایران صورت گرفت نتایج آن متاسفانه مثبت بود. بنده بلافاصله پس از مشخص شدن جواب آزمایش با پزشکی که نمونه ها از سوی او به آزمایشگاه ملی ارسال شده بود تماس گرفته و از وی خواستم که مراقبت های لازم را برای خودشان و بیمارانشان به عمل بیاورند. روز بعد یعنی در ۲۹ ام بهمن ماه سال ۱۳۹۸ باید به هیات ممیزه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مراجعه می نمودم و به دلیل حضور در جلسه موبایل خود را خاموش کرده بودم، اما به همکارانم در آزمایشگاه ملی انفلوانزا تاکید کرده بودم که تست مرحله دوم و تست تاییدی را انجام دهند. بلافاصله پس از پایان جلسه زمانی که موبایلم را روشن کردم، همکاران در مرکز ملی انفلوانزا به بنده اطلاع دادند که تست مرحله دوم و تست تاییدی هم مثبت شده است و دیگر شکی باقی نماند که SARS-CoV-2 وارد ایران شده است. در آن زمان به جناب آقای دکتر گویا (رئیس وقت مرکز مدیریت بیماری‌های واگیر) اعلام نمودم که نمونه‌ها مثبت شده که ایشان در ادامه بیان داشتند جناب آقای دکتر نمکی (وزیر وقت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی) قصد صحبت با شما را دارند ایشان از بنده پرسیدند که آیا شما تایید می‌کنید که این نمونه‌ها SARS-CoV-2 هستند؟ که بنده بیان داشتم ۹۹ درصد بله، اما آن یک درصد هم به این دلیل است که تست real-time PCR هیچگاه ۱۰۰ درصد نیست و باید توالی‌یابی ژنوم ویروس را انجام دهیم و نتایج آن را با توالی های مرجع SARS-CoV-2 مقایسه نماییم. در ادامه این اقدامات تکمیلی یعنی توالی یابی نیز صورت گرفته و مثبت بودن نمونه‌های SARS-CoV-2  به طور کامل تایید شد.

ایشان بیان میدارند آن روز را هیچگاه از یاد نخواهم برد. بنده در همان روز در دانشگاه شهید بهشتی درباره ویروس انفلوانزا قرار سخنرانی داشتم امّا زمانی که از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی خارج شدم، مضطرب بودم. در این فکر بودم که چنانچه در دانشگاه کسی از بنده بپرسد که آیا SARS-CoV-2 وارد ایران شده است یا نه؟ پاسخ من چه باید باشد؟ قوانین بین‌المللی سلامت (International Health Regulations) اجازه نمی‌دهند که چنانچه ویروس جدیدی را شناسایی کردید، خودتان به عنوان یک مسئول آزمایشگاهی مصاحبه کرده و وجود آن را اعلام کنید بلکه وظیفه شما این بوده که به نماینده IHR که مرکز مدیریت بیماری‌های واگیر است، اعلام کنید و آنها نیز وظیفه دارند این امر را به وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اطلاع دهند. در همه جای دنیا همین قوانین حاکم است. در همان روز زمانی که پشت میکروفن حاضر شدم تا در مورد ویروس انفلوانزا صحبت کنم، متوجه شدم همه غرق در موبایل های خود می باشند و احساس کردم اتفاقی افتاده است. حدود ساعت ۱۴ بود که متوجه شدم که وزیر وقتِ بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به صورت رسمی اعلام کرده‌اند که SARS-CoV-2 در ایران شناسایی شده است. بنابراین شناسایی کرونا در ایران همان ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ بود. لازم به ذکر است این به آن معنا نبوده که در همان روز وارد کشور شده است.

  • سخن پایانی

استاد گرانقدر سرکار خانم دکتر طلعت مختاری آزاد در پایان بیان داشتند: اکنون نزدیک به ۴۰ سال می باشد که در آزمایشگاه ملی انفلوانزا، سرخک و سرخجه مشغول به کار بوده ام و سال به سال آزمایشگاه با کمک اساتید، همکاران و دانشجویان گسترش پیدا کرده است تا میراثی ماندگار برای آیندگان باشد. همیشه بر این باورم که بزرگترین ثروت کشور ما افراد جوان، با انگیزه و تحصیل‌کرده می باشند. بر این اعتقادم که نسل پس از بنده چنانچه خود را باور داشته باشد بهتر، سخت کوش تر و پر تلاش تر از بنده خواهد بود. هنگامی که استادی بازنشسته می شود ممکن است بسیاری از کارها متوقف شوند و بنده این اتفاق را به عین پیشتر دیده‌ام که با رفتن یک استاد آزمایشگاهی تعطیل می‌شود. این موضوع همواره در ذهن بنده بوده که نباید به گونه‌ای پیش روم که نه تنها با بازنشستگی استادی آزمایشگاهی تعطیل شود بلکه خللی در کارها ایجاد نشده حتی کارها بیش از پیش بهترانجام گیرد. بنده افتخار پرورش اساتیدی را داشته ام که جایگزین شایسته تری از بنده خواهند بود.

تنظیمات پس زمینه